یادی از حضرت حافظ
گفتــم غــم تـو دارم ، گفتــا غمت سـر آیـد
گفتــم کـه مـاه من شو ، گفتــا اگــر بـرآیـد
گفتــم ز مـهــرورزان ، رســم وفــا بیــامــوز
گفتــــا ز خـوبرویـان ، ایـن کــار کـمـتــر آیـد
گفتــم کـه بوی زلفت ، گمــراه عالمم کـرد
گفتــــا اگــر بــدانــی ، هــم اوت رهبـر آیـد
گفتــم کــه بــر خیـالـت ، راه نـظــر ببنــدم
گفتــــا کـه شب رو است او از راه دیگر آید
گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد
گفتا خموش حافظ
،کاین غصه هم سر آید
حافظ